دیوانه بازی

آن من دیوانه ی عاصی در درونم های و هو می کر د.....مشت بر دیوار ها می کوفت روزنی را جستجو می کرد....

دیوانه بازی

آن من دیوانه ی عاصی در درونم های و هو می کر د.....مشت بر دیوار ها می کوفت روزنی را جستجو می کرد....

عناوین یادداشت‌ها

  • فقط مال منی:) دوشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1391 10:46
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 20:41
  • اگر تو نبودی... سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 18:13
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 19:14
  • [ بدون عنوان ] جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 22:29
  • امید جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 14:26
    امید لبخند زدن به خداست!
  • mohem nist دوشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1391 14:09
  • [ بدون عنوان ] چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 17:07
    انسان ها دروغگو هستند!هر چقدر هم که خوش قلب باشند.
  • برای دوست... سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 18:50
  • khande ro bashid دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 23:09
  • ! چهارشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1391 22:03
    اصن یه حس خوبی داره! این نظرهای عجیب داغون و سخت مهم... دوستانی که نظر داده بودن خیلی ممنون! دوستون دارم ولی اخه این چه اسمایی بود! اسمایی از قبیل: :دی :d کرم sam man لازم به ذکره که 4 نفر تا حالا گفتن اون :دی ما بودیم!الله اعلم... خیلیییییییی خوبه راضیم ازتون:دی! نظرات کلن تایید نمیشن بی ربط نوشت:: عاشق قالب وبلاگم...
  • دوست! جمعه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1391 19:22
    چند روزی هست که میون ادمای خوب و خوبی های دوست داشتنی ادم ها غرقم انگار که خیلی ها رو اولین باره که می بینم....احتمالا وقتشه که بیشتر توجه کنم به همه ی این خوبی ها. هم اتاقی ها انسان هایی (!)عجیب هستند نمیشه درکشون کرد و همیشه اون فاصله اون مرز باید باشه بعضی وقتا نمیذارن نفس هم بکشی ، خیلی وقتا بهترین خاطره های دنیا...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 22:15
    بیش از اینها ، آه ، آری بیش از اینها میتوان خاموش ماند میتوان ساعات طولانی با نگاهی چون نگاه مردگان ، ثابت خیره شد در دود یک سیگار خیره شد در شکل یک فنجان در گلی بیرنگ ، بر قالی در خطی موهوم ، بر دیوار میتوان با پنجه های خشک پرده را یکسو کشید و دید در میان کوچه باران تند میبارد کودکی با بادبادکهای رنگینش ایستاده زیر...
  • لعنت! پنج‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1391 19:53
    لعنت به همه ی شانسهای زندگی نا پاکم.... لعنت به من که پر از کینه و حرص ام... لعنت به تو که ناخونده وارد زندگیم شدی... لعنت به خودم ، خود خودم ، که نمیدونم کجای این جهانم وسهمم چیه.
  • [ بدون عنوان ] جمعه 18 فروردین‌ماه سال 1391 15:13
  • سیگار؟؟؟ دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 17:56
    ! نـمـ ـی دانـم سـیـگـار مـیکـشـم یـا حـسـرتــــــــــ ـ ـ نـبـودنـت را ریـه هـایـم را پـر از دود مـیـکـنـم یـا پـر از آه رفـتـنـت نـمـی دانـم تـو را دود مـیکـنـم یـا خـاطـراتـت را ! اصـلـا چـه فـرقـــی مـیـکـنـد ؟ ! تـو رفـتـه ای و مـن ...... سـیـگـار و حـسـرت و آه را بـاهـم مـیـکـشـم پی نوشت:هوس سیگار دارم این...
  • من... جمعه 19 اسفند‌ماه سال 1390 17:53
    من یه ادم لوس خودخواه و مغرورم.... ولی همینه که هست! کاری نمیشه کرد. اصلن هم برام مهم نیست....
  • کاش دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 20:10
    کاش یه روزی بعد سالها تبسم بشینه رو لبهامون....
  • قفط برای خود خودش جمعه 14 آبان‌ماه سال 1389 13:39